کد مطلب:315322 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202
این پرچم را گره بزن و حاجت بخواه
1- دختری مسیحی مبتلا به بیماری سرطان بود. او از این بیماری معلول شده بود، بیماری سرطان از جمله بیماری هایی است كه علاج آن مشكل است. خانواده ی او به پزشكان بسیاری مراجعه كرده بودند، ولی از علاج او درمانده و جواب نومیدی داده بودند.
در یكی از روزهای عزاداری امام حسین علیه السلام دسته عزاداران حسینی از جلو درب خانه ی آن دختر رد می شدند. عزاداران، پرچم های مختلفی در دست داشتند، در روی یكی از پرچم ها نوشته شده بود: یا اباالفضل العباس.
همسایه ها از خانه بیرون آمده بودند، همسایه ی آن ها، زن مسلمانی بود، به مادر آن دختر مسیحی می گوید: برو گوشه ی این پرچم را - كه در پیشاپیش عزاداران است - گره بزن و حاجت خود را از خدا بخواه و خدا را به نام حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قسم بده.
[ صفحه 612]
او در دل خود نیت نمود چنانچه دخترش خوب شود، اسلام خود را آشكار نماید و با این نیت رفت و به آن پرچم گره زد.
شب فرارسید، زن مسیحی با خانواده و دختر بیمارش خوابیده بودند، ناگاه دختر بیمارش از خواب بیدار می شود و با حال ترس فریاد می زد: چه كسی بود كه دست خود را بر جای درد من گذاشت و مرا شفا داد؟
در آن حال مادرش با شنیدن این صدا، خوشحال و مسرور، فوری مسلمان شد و پدر و دختر ملتزم شدند كه همه ساله برپایه ی ایمان به مقام حضرات اهل بیت علیهم السلام مجلس سوگواری و عزاداری حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را برپا دارند. [1] .
در یكی از روزهای عزاداری امام حسین علیه السلام دسته عزاداران حسینی از جلو درب خانه ی آن دختر رد می شدند. عزاداران، پرچم های مختلفی در دست داشتند، در روی یكی از پرچم ها نوشته شده بود: یا اباالفضل العباس.
همسایه ها از خانه بیرون آمده بودند، همسایه ی آن ها، زن مسلمانی بود، به مادر آن دختر مسیحی می گوید: برو گوشه ی این پرچم را - كه در پیشاپیش عزاداران است - گره بزن و حاجت خود را از خدا بخواه و خدا را به نام حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قسم بده.
[ صفحه 612]
او در دل خود نیت نمود چنانچه دخترش خوب شود، اسلام خود را آشكار نماید و با این نیت رفت و به آن پرچم گره زد.
شب فرارسید، زن مسیحی با خانواده و دختر بیمارش خوابیده بودند، ناگاه دختر بیمارش از خواب بیدار می شود و با حال ترس فریاد می زد: چه كسی بود كه دست خود را بر جای درد من گذاشت و مرا شفا داد؟
در آن حال مادرش با شنیدن این صدا، خوشحال و مسرور، فوری مسلمان شد و پدر و دختر ملتزم شدند كه همه ساله برپایه ی ایمان به مقام حضرات اهل بیت علیهم السلام مجلس سوگواری و عزاداری حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را برپا دارند. [1] .
[1] اعجب القصص ص 221.